سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدرسه راهنمایی شهید نصیری لاری

خانه

پارسی بلاگ

مدیریت

پست الکترونیک

شناسنامه


11:21 عصر پنج شنبه 86/12/2

جوک و اس ام اس و دو،سه تا متن زیبا

نویسنده: محمد باقر ملک محمدی

آیا میدونی خدا چرا بین انگشت های دست فاصله قرار داده؟؟؟ تا این که کسی که تو دوستش داری بیاد و با دستاش اون فاصله رو برای همیشه پر کنه پس بیا برای همیشه دستای منو بگیر و قول میدم که هیچوقت نزارم ترکم کنی..

---------------------------

هرکس باید روزانه یک آواز بشنود ، یک شعر خوب بخواند و در صورت امکان چند کلمه حرف منطقی بزند . گوته

---------------------------

نمی دانم چرا ماانسانها عادت داریم آبی وسیع آسمان را رها کنیم و جذب آبی کوچک چشمانی شویم که عمقی ندارد و می دانیم روزی بسته خواهد شد .

---------------------------

حالا ما تلفن نداریم، تو نباید یه زنگی به ما بزنی؟

---------------------------

دنیا عوض شده - دیگه هیچی اورجینال نیست! کارتون هام...! آقای سکسکه عمل کرده, میره سر کار و میاد و زندگیشو می کنه! الفی دیگه از هیچی نمی ترسه! آلیس, شوهر کرده, دو تا بچه ام داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان 50 متری ساده, مثل آن شرلی! ای کیو سان کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله! بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن!... شلمان هنوزم خوابه! پت پستچی بازنشسته شده و الانم تو خونه سالمندان منتظر مرگشه! بنر رو یادته؟ پوستشو تو خیابون منوچهری 30 تومن می فروختن

---------------------------

شنیدی بابانوئل رو گرفتن؟شلوارش تو چکمه ش بوده..!

---------------------------

ترکه میره مغازه میگه: آقا یه بیسکویت خوب بدین. بقاله میگه: ساقه طلایی خوبه؟ ترکه میگه نه. میگه: ویفر خوبه؟ میگه نه . میگه گرجی خوبه؟ میگه نه. میگه: مادر خوبه؟ ترکه میگه: قربان شما، دست بوسن!

---------------------------

تریاکیه پیغام‌گیر میخره، پیغامشو میذاره: هَشتم... ولی خَشتَم!

---------------------------

ترکه فیلم جیمز باند میبینه خیلی خوشش میاد.  یکی ازش میپرسه اسمت چیه میگه: فَر…گضن فر(به یه روایت دیگه:لام…..غلام)!

---------------------------

ترکه میره بالای درخت برا دوستاش خرما بتکونه، دوستاش میگن بسه دیگه، بیا پائین، ترکه میگه: ااااه نمیام،میگن چرا نمی آی؟میگه: شما هم خر رو میخوایید هم خرما رو!!

---------------------------

یه بار تو آبادان مسابقه تقلید صدای داریوش برگزار میشه، داریوش میاد چهارم میشه!

---------------------------

ترکه میخواسته بره خوار هر چی راهزنه اطراف تبریزه رو بگاد و دهنشون رو سرویس کنه. ملت هم میان هر کی یه چیزی براش میارن، یکی شمشیر میاره یکی خنجر میاره و حسابی مسلحش میکنن. خلاصه ترکه راه میفته و بعد از یک هفته خونین و مالین برمی‌گرده. مردم دورش جمع میشن، می‌پرسند:  چی شد؟ چی کار کردی؟ ترکه پامیشه یا حال زار میگه: بابا یه دستم شمشیر بود یه دستم خنجر، با دندونام می‌جنگیدم؟!

---------------------------

ترکه تو کلیسا نشسته بوده، یهو می‌بینه یه دختر خیلی میزون میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی، پول دادی، قیافه دادی، خانواده خوب دادی...فقط ازت یه چیز دیگه میخوام..اونم یه شوهر خوبه ...یا حضرت مسیح‌! خودت کمکم کن! ترکه از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده!‌خودم میرم!

---------------------------

ترکه زنگ میزنه خونه رفیقش میگه: غضنفر! من لهجی دارم؟ رفیقش میگه: آره!‌میگه: پس گحط کن دوباره میگیرم!

 ---------------------------

ترکه از ساختمون ده طبقه میفته پایین، همه جمع میشن دورش، ازش میپرسن: آقا چی شده؟ میگه: والله منم تازه رسیدم!

---------------------------

ترکه خودشو دار می‌زنه، بعلت ضربه مغزی می‌میره!  میان می‌بینند با کِش خودشو دار زده!

---------------------------

یه جایی جشن بوده، ترکه همینجوری میره تو و شروع میکنه به رقصیدن و بخور بخور. یکی ازش میپرسه: ببخشید! شما رو کی دعوت کرده؟ ترکه میگه: من از خونواده عروسم. یارو میگه: ببخشید، ولی اینجا جشن تولده!

---------------------------

ترکه تو مسابقه بیست سوالی شرکت میکنه، قبلش بهش میگن جواب بیسکویته، ولی تو همون اول نگو، اولش یه چند تا سوال کن که ضایع نشه. ترکه میگه باشه و میره تو مسابقه، میپرسه: آقا، یک کویته؟! یارو میگه: نه. میگه: دوکویته؟ همینجوری میگه تا میرسه به نوزده کویت! یارو میگه: من یه راهنمایی بهتون میکنم، با چایی هم میخورنش. ترکه میگه: آاااهان پس بگو، ‌قنده؟!

---------------------------

یارو زبونش میگرفته میره داروخونه میگه: آقا اشپیل داری؟ میگه: اشپیل دیگه چیه؟ میگه: بابا اشپیل دیگه. یارو میگه: یعنی چی؟  درست تلفظ کنین من بفهمم. یارو میگه: بابا جان اشپیل، دیگه! یارو میگه: آقا من که نمیفهمم شما چی میگین، بگذارین به همکارم بگم شاید اون بفهمه. رفیق یارو هم زبونش میگرفته، میاد. بهش میگه: آقا اشپیل دارین، یارو هم میره براش یه چیزی میاره بهش میده و میره، بعد همکارای یارو ازش میپرسن: این چی میخواست؟ میگه: اشپیل! میگن: بابااین اشپیل دیگه چه کوفتیه!؟ اصلاً برو یکم از این اشپیل ور دار بیار ببینیم چیه. یارو میره و بر میگرده میگه: اشپیل تموم شد!

---------------------------

قزوینیه زنگ در خونش رو پائین در نصب میکنه!!

---------------------------

از ترکه میپرسن اسم کوچیک فردوسی چیه؟میگه: میدان!!

---------------------------

ترکه 19 تا بچه داشته،‌بهش میگن: چرا یک بچه دیگه نمیاری، رُند شه؟! میگه: فرزند کمتر، زندگی بهتر!

---------------------------

ترکه میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟ ترکه میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم!

---------------------------

دو تا ترکه میرن یک رستوران کلاس بالا، ‌دو تا کوکا سفارش میدند‌، بعد هم یکی یک ساندویچ از کیفشون درمیارند، ‌شروع می‌کنند به خوردن. گارسونه میاد میگه: ‌ببخشید،‌شما نمی‌تونید اینجا ساندویچ خودتونو بخورید. ترکا یک نگاهی به هم می‌کنند، ‌ساندویچاشونو باهم عوض می‌کنند!

---------------------------

زنه میره دکتر زنان، میگه: آقای دکتر این شوهر من یک بند نق میزنه که تو خیلی گشادی، شما لطفاٌ منو یک معاینه کنید بهش بگید بیخود حرف نزنه! خلاصه زنه آماده میشه و دکتره میره یک نگاه میکنه، میگه: اَااه! خوب بیچاره شوهرتون حق داره!.... بیچاره شوهرتون حق داره!! زنه خیلی ناراحت میشه، میگه: آقای دکتر، حالا حتماٌ باید دوبار میگفتین؟! دکتره میگه: خانم به خدا من یک بار گفتم... دفعه دوی انعکاس صدام بود!

---------------------------

یزدیه داشته لباساشو اتو می‌کرده، زنش از تو آشپزخونه داد میزنه: داری چیکار مکنی؟ یزدیه میگه: مگه کوری زن؟! ‌دارم اتو می‌کنم. زنه میگه: حالا چرا اتو می‌کنی؟ بیا ایتو بکن!

---------------------------

ترکه تو مدرسه 20 میگره، تو کونش عروسی میشه، تو عروسی دعوا میشه، چاقو و چاقو کشی میشه، کون ترکه پاره میشه!

---------------------------


نظر شما ()



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

چند تا جوک قشنگ
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه :: پارسی بلاگ :: مدیریت:: پست الکترونیک :: شناسنامه]

تعداد بازدید:20572

امروز:9

دیروز :8

 RSS 

درباره خودم

مدرسه راهنمایی شهید نصیری لاری

محمد باقر ملک محمدی
افتتحاح سد نبی اکرم در اسفندران گوغر را به ناجی های گرامی تبریک می گویم برای ثبت نام در کلا س های آموزشی شنا با این شماره تماس بگیرید 4280099

لوگوی خودم

مدرسه راهنمایی شهید نصیری لاری

آرشیو

زمستان 1386

اشتراک

 

وضعیت من در یاهو

یــــاهـو